دوستان

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

فرهنگ مردم هزاره: چند ضرب المثل هزارگی

خربوزه از خربوزه رنگ بال مونَه: خربزه از خربزه رنگ می‏گیرد.

کار کو دَاَندازَه، که از دست و پای نَندازَه: کار را با قاعده انجام بده، تا از دست و پا نیفتی.

ازره روزی از سنگ پیدا مونه: هزاره روزی خود را از سنگ پیدا می‏کند (حکایت از سخت کوشی هزاره‏ها).

تنگ آمد، دَ جنگ آمد: چون عرصه بر او تنگ شد (کارد به استخوان رسید)، ناگزیر کمر به جنگ بست.

آو طرف آوریز خو موره: آب به طرف آبریز خود می‏رود.

پیل هر چی مردنی بَشَه، دَ شکمشی یک زانو آوه: فیل هر چقدر هم مردنی باشد، در شکمش یک زانو آب موجود است.

شیشه که میده شد، تیزتر موشه: شیشه که شکسته شد، تیزتر می‏شود.

دیر آیه، درست آیه: دیر آید، درست آید.

منبع:
هزاره‏های افغانستان - نویسنده: دکتر سید عسکر موسوی

آدرس لینک این نوشته در بالاترین:
http://balatarin.com/permlink/2010/6/26/2101683

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

چند ضرب المثل بلوچی

برخی ضرب المثل‏ها که در گویش بلوچی جنوبی (مکرانی) رواج دارد، به شرح زیر است:

مرد په نام مریت، نامرد په نان: جوانمرد برای نام خود می‏میرد و ناجوانمرد برای نان.

شال آپوش، شاآنه شموش: کهن جامه خویش پیراستن به از جامه عاریت خواستن.

جوهر بلوچ آغیرتینت (گویش سراوانی): اصل بلوچ، غیرت و همت است.

کورچلین همراهان قلاتی پهرمبند (گویش ایرانشهری و چابهاری): با دوستان بی عقل و بد، قلعه فخر درست مکن!

دروگ په مردآ عیبنت: دروغ برای مرد عیب است.

مردآ سر بروت و قول مروت: سر انسان برود، قولش نرود.

مردی سر روت گولیه نروت (گویش سراوانی): سر انسان مرد برود و قولش نرود.

منبع:
بلوچستان و تمدن دیرینه آن - ایرج افشار (سیستانی)

توضیح:
نوشته شده در وبلاگ قدیمی خودم

آدرس لینک این نوشته در بالاترین:
http://balatarin.com/permlink/2010/1/4/1901171

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

حمیده خیرآبادی: نادره ایران و گیلان، مادر مهربان خاطرات ما


یادش به خیر... همیشه وقتی نام حمیده خیرآبادی را در تیتراژ سریال‏ها و فیلم‏های سینمایی می‏دیدم، با خودم می‏گفتم: باز یک نقش تکراری و کلیشه‏ای! ولی با این حال، بازی خانم نادره را خیلی دوست داشتم. چون همان نقش مادر را همیشه به خوبی بازی می‏کرد. همیشه بازی و کلامش به دلم می‏نشست. دیگر به نقش‏های حمیده خیرآبادی عادت کرده بودم. اصلاً دوست داشتم در هر فیلم و سریالی که حضور دارد، همان نادره و مادر همیشگی باشد. الحق که مادر سینمای ایران بود. نقش‏های به یاد ماندنی زیادی را در کارنامه کاری خود به یادگار گذاشت و یک دنیا خاطرات با آثار و کارهایش برای ما.

بازی او در مجموعه پدر سالار، واقعاً به یاد ماندنی بود. مجموعه‏ای که هنگام پخش آن خیابان‏ها خلوت می‏شد و همه پای تلویزیون‏های خود به تماشای این سریال می‏نشستند و فردا صبح از کارهای پدر خانواده، مادر خانواده، عروس ناراضی خانواده و سایر اعضای خانواده برای هم تعریف می‏کردند. اگر چنین کارهایی زیبا و ماندگار از کار درآمدند و به عنوان خاطرات یک نسل یا یک دوره زمانی جامعه ایران شناخته می‏شوند، بی شک این حاصل تلاش هنرمندانی مانند نادره است.

حمیده خیرآبادی بازیگری بود که نسل‏های زیادی از جامعه ما از او و فیلم‏هایش خاطراتی دارند. این حاصل یک عمر تلاش و فعالیت او بود که حتی تا همین آخرین سال‏های عمرش هم کار بازیگری را رها نکرد و به کار خود ادامه داد.

اما امروز دیگر نادره در جمع ما نیست... او هم مانند خیلی‏ها دیگر ما را برای همیشه ترک کرد... اگر چه او دیگر نیست، اما یاد، نام و کارهایش برای ما به یادگار باقی مانده است. یادش گرامی و نامش زنده باد.

توضیح:
این نوشته از نوشته‏های خودم در یکی از وبلاگ‏های دیگر است. قصد دارم که همه مطالب متفرقه فرهنگی و تاریخی خود را جمع آوری کنم و در همین وبلاگ ارائه دهم.

آدرس لینک این نوشته در بالاترین:
http://balatarin.com/permlink/2010/4/20/2019401

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

زبان مردم بلوچ: زبان بلوچی

مهمترین زبان جنوب شرقی ایران، زبان بلوچی (Balochi Language) است. زبان بلوچی از گروه زبان‏های ایرانی است (گروه زبان‏های ایرانی خود از گروه زبان‏های هند و ایرانی و گروه زبان‏های هند و ایرانی از گروه اصلی و بزرگ زبان‏های هند و اروپایی هستند). زبان بلوچی از جهت ساختار قدیمی و دست نخورده بسیاری از لغات این زبان، یکی از مهمترین زبان‏های ایرانی است.

زبان بلوچی با زبان و تلفظ پهلوی اشکانی و پهلوی اوایل ساسانی ارتباط نزدیکی دارد. زیرا که بر اثر سختی رفت و آمد در تمام قرون گذشته و عدم آمیختگی و آمیختگی کم با دیگر زبان‏ها، گویش‏ها و لهجه‏ها، صورت اصلی کلمات و لغات اصیل را نگاه داشته است. مثلاً در زبان بلوچی واژه «روچ» که در فارسی قدیم به صورت «رز» (Roz) و در فارسی امروز «روز» (Ruz) تلفظ می‏شود، نسبت به «رئوچه» (Raucha) در متون باستان فقط اندکی تغییر یافته است و نیز در زبان بلوچی واژه «بندک» یا «بندگ» به معنی الزامی با واژه «بندکه» به معنی بنده و نوک در پارسی باستان مشابه است. همچنین در زبان بلوچی واژه «کپته» (Kapta) به معنی افتاده، در پارسی میانه به صورت کلمه مستعار «کفت» (Kaft) شناخته شده است (کلمه فوق در فارسی جدید مورد استفاده نیست و کاربردی ندارد). این واژگانی که به عنوان نمونه ذکر شدند، نشان می‏دهند که زبان بلوچی تا چه حد در مقابل تغییرات صوتی و ساختاری مقاومت کرده است.

زبان بلوچی به دو شعبه زیر تقسیم شده است:
الف- بلوچی شمالی (سرحدی)
ب- بلوچی جنوبی (مکرانی یا مکورانی)

بلوچی شمالی شامل نواحی زاهدان، خاش و سیستان است و بلوچی جنوبی شامل نواحی ایرانشهر، سراوان و چابهار است. بلوچی شمالی و بلوچی جنوبی از نظر تلفظ بیشتر لغات با یکدیگر متفاوت هستند. حتی در خود این دو شعبه (شاخه) تلفظ بعضی از کلمات از یک شهر و ناحیه با شهر و ناحیه دیگر متفاوت است. یعنی به طور کلی بلوچی شامل تنوع زیادی در لهجه‏های خود از شمال تا جنوب ناحیه بلوچستان است. اما تمام این لهجه‏ها برای متکلمین زبان بلوچی قابل تشخیص است. چون ریشه و اصل همه این لهجه‏ها یک زبان واحد است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جهت مقایسه زبان بلوچی با زبان فارسی، چند واژه بلوچی و معادل فارسی آنها به عنوان نمونه بیان می‏شود:

بلوچی (تلفظ) - معادل و مترادف فارسی:

روک (ravak) - رفتن
نندک (nandak) - نشستن
رسک (rasak) - رسیدن
کپک (kapak) - افتادن
زانک (zanak) - داشتن
گوشک (gushak) - سخن گفتن
باندا (banda) - فردا
کشک (koshak) - کفش
اپس (aps) - اسب
گد (gad) - میش کوهی
پس (pas) - پدر
مس (mas) - مادر
زهک (zehak) - بچه
براس (beras) - برادر
دپ (dap) - دهان
پاچ (pach) - باز، باز کردن
گنوک (ganuk) - دیوانه
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در پایان باید گفت که زبان بلوچی از نظر اهمیت زبان شناسی، شناختن ریشه‏های بسیاری از واژه‏ها و سابقه برخی اصطلاحات رایج در زبان فارسی، مطالعه و شناخت خانواده و گروه زبان‏های ایرانی از منابع مهم زبانی و فرهنگی ایران است.

منبع:

بلوچستان و تمدن دیرینه آن - ایرج افشار (با کمی ویرایش و تصحیح)

منابع و مقالات پیشنهادی برای مطالعه بیشتر (انگلیسی):

1- زبان بلوچی
2- زبان‏های ایرانی
3- زبان‏های هند و ایرانی
4- زبان‏های هند و اروپایی

آدرس این نوشته در بالاترین:
http://balatarin.com/permlink/2010/6/21/2097158
آدرس این نوشته در دنباله:
http://donbaleh.com/link/282176

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed